فاطمهفاطمه، تا این لحظه: 13 سال و 10 روز سن داره

تربچه قندی

بعد از یه مدت طولانی

1392/9/24 13:08
نویسنده : مرضیه
261 بازدید
اشتراک گذاری

سلام عزیز دل خواهری.

ببخشید خیلی وقته اینجا نیومدم.

راستشو بخوای خواهریت سوم دبیرستانه و درساش خیلی سخته.

واسه همین وقت نکرده که بیاد اینجا و خاطراتو بنویسه واسه همین کلی هم شرمندته.

حالا امروز اومده و می خواد عکسای 1 سالو 2 ماهگیتو بزاره.

البته تو این مدت خاطراتتو نوشته ولی خوب دیگه...

تو این مدت راه میری،می رقصی,بای بای میکنی و بوس میفرستی,وقتی میگم بوسم کن لباتو میچسبونی به لپمو بوس میکنی,دد میگی,به به میگی,ماما میگی,بابا میگی,دادا می گی,آبجی میگی,عمه میگی و ...

خیلی هم شیطون شدی.اون روز رفته بودی رو تخت بعد از رو تخت رفته بودی رو دراور داشتی لوازم آرایشو عطرو همه رو میریختی پایین...

دیگه شیرین کاری زیاد انجام میدی.جلوی آشپزخونه پشتی گذاشتیم که نیای وقتی می خوایم شام بخوریم میریم تو آشپزخونه تو هم میبریم بعد تو پشتیو میندازی زمین تند تند میزنی پشت دستت هی میگی نچ نچ نچ!!!

خلاصه از این کارا زیاد میکنی...

اینم عکست:

l

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)

niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به تربچه قندی می باشد